Sunday, December 16, 2007

آبشناسی در ایران باستان

مردمان ایران‌زمین از دیرباز به ارزش آب به عنوان ماده‌ای زندگی‌بخش و ارزشمند آگاهی داشتند. نیاز طبیعی بشر به آب، وضع جغرافیایی فلات ایران و كمیابی این مایع گرانبها، ارزش این ماده را نزد ایرانیان صدچندان نموده و آن را در جایگاه والایی قرار می‌داده است. جهش امپراتوری شكوهمند ایرانیان در زمان هخامنشیان و تعالی و ترقی آن در زمان ساسانیان، و دیرپایی این تمدن مدیون دانش آب‌شناسی ایرانیان یود. مردمان ایران‌زمین از دیرباز به ارزش آب به عنوان ماده‌ای زندگی‌بخش و ارزشمند آگاهی داشتند. نیاز طبیعی بشر به آب، وضع جغرافیایی فلات ایران و كمیابی این مایع گرانبها، ارزش این ماده را نزد ایرانیان صدچندان نموده و آن را در جایگاه والایی قرار می‌داده است. برای آنكه به ارزش والای آب در دیدگاه ایرانیان باستان پی ببریم، كافی است كه نیم‌نگاهی به اوستای زرتشت اندازیم. آناهیتا، ایزد آب‌ها، كه گردونه او را در آسمانها چهار اسب ابر و باران و ژاله و شبنم میكشیدند، یكی از بزرگ ایزدان پیش از زرتشت بود، و نیایشگاههای او در كنگاور (كرمانشاه) و بیشابور (فارس) نمایان است، در اوستا مورد ستایش بسیار بوده و هم مرتبه میترا (مهر) و اورمزد (اهورامزدا) قرار می‌گیرد. آب در آیین زرتشت پاك است و مظهر پاكی و باید كه همچنان پاك باقی بماند. زرتشت از اهورامزدا درخواست می‌كند كه رودها را از آبی به سترگی شانه اسب لبالب نموده و به پیروان خویش می‌‌آموزد كه آلوده نمودن آب، به هر شكل و گونه‌اش، خلاف دین و اهریمنی است. اینچنین است كه شناخت آب در ایران‌باستان با وابسته داشتن صفات ویژه به آن و ارجمند داشتن این ماده زندگی‌بخش آغاز می‌شود. هنوز هم بازمانده آیین‌های ایزد آب‌ها در جای‌جای ایران برگزار می‌شود كه برای نمونه می‌توان به مراسم جوی‌روبی و بیل‌گردانی در دامنه آتشكده آتش‌كوه در نیمور، محلات اشاره نمود. در ایران‌باستان، صدها سال پیش از آنكه نخستین فرضیه‌های مربوط به آب‌شناسی ارائه شود، به گونه‌ای شگفت‌آور و باورنكردنی، پاسخ یكی از مهمترین و دشوارترین مسائل مربوط به یافتن آب و آب‌های زیرزمینی یافته شده بود. سنگ‌نوشته‌ها و لوح‌های باز مانده از ایران باستان، بیانگر این است كه مردمان ایران‌زمین آب‌های زیرزمینی را با كندن كاریزهای دراز و بسیار عمیق برآورده به روستاها و شهرهای خود می‌رساندند. اینكه نخست‌گاه این كاریز كجا بوده و در چه مناطقی به آب می‌توان دست یافت و اینكه كاریز چگونه باید ساخته شود، شاید مهمترین مساله‌ای بوده است كه بشر از آغاز تمدن تا كنون در دانش آب‌یاری و آب‌رسانی با آن روبرو بوده است. پرفسور هانری گوبلو كه بیش از ۳۰ سال بر روی قنات‌های ایران بررسی و مطالعه انجام داده است در كتاب قنات، فنی برای دستیابی به آب ،عظمت قناتهای ایران را برابر با دیوار چین می‌داند. مجموعه طول قناتهای ایران بیش از چهارصد هزار كیلومتر، بیش از فاصله زمین تا ماه، و قنات گناباد به طول سی‌وپنج كیلومتر و ژرفنای بیش از سیصد متر و چاه‌هایی با فواصل منظم پنجاه متری، از زمان هخامنشیان، یك شاهكار بی‌نظیر در سراسر جهان است. چندتن از دانشمندان امریكایی مانند اف.دیكسی در نوشتار یك كتابچه علمی برای سازماندهی آب، ام.ا.باتلر در كتاب آبیاری به كمك قنات در ایران، سی.اف.تولمان در كتاب آب‌های زیرزمینی، ژی.بی.كرسی در كتاب قنات و كاریز، ژی.بیژلیبین‌كت در كتاب آب‌شناسی و هانری گوبلو در كتاب‌های آبیاری در كالیفرنیا و قنات، فنی برای دستیابی به آب خود همگی بر این باورند كه قنات‌های لوس‌آنجلس و پاسادانای كالیفرنیا، همچنین قنات‌های شیلی و مكزیك، در زمان سلطه اسپانیایی‌ها، توسط مهندسان، متخصصان و كارگران ایرانی ساخته شده است. به خاطر داشته باشیم كه تمدن‌های باستانی همگی در كنار رودهای بزرگ، همانند نیل، دجله، فرات، سند، گنگ، هوانگهو، یانگ‌تسه و ... شكل گرفتند اما تنها تمدنی كه به دور از هرگونه رودخانه عظیم شكل گرفت و مالك‌الرقاب جهان باستان شد، ایران بود. جهش چشمگیر امپراتوری ایران مدیون قنات بود. در زمان هخامنشیان، اگر كسی زمین بایری را با احداث قنات آب‌یاری می‌كرد، تا پنج نسل از پرداخت هرگونه مالیات معاف بود. به گواهی تاریخ مصر، دریاسالار پارسی اسكیلاكس هخامنشی هنگام اقامت در مصر، فنون احداث كاریز را به مصریان آموخت. در زمان ساسانیان، رساله مدیگان هزاردادستان، در شرح ساخت و لایروبی قنات و كاریز، و استفاده هوشمندانه از آن، تالیف شده است. در نوشته‌های دانشمندان ایرانی پس از اسلام، به نكته‌ای شایان توجه بر می‌خوریم و آن اینكه بسیاری از دانشمندان ایرانی در دوران اسلامی، هریك به گونه‌ای، به جنبه‌های گوناگون دانش آب‌شناسی پرداخته‌اند. دانش آب‌شناسی در آن دوران نیز مانند امروز دربردارنده بررسی دوره گردش آب یا چرخه آب (سیكل آب) در طبیعت، جریان آب در روی زمین، آب‌های زیرزمینی، چشمه‌ها، دریاچه‌ها، دریاها و اقیانوس‌‌ها و چگونگی دگرگونی‌های كمی و كیفی آب‌های آنها می‌شده است. دانشمند بزرگ ایرانی، ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، در باره زیاد و كم شدن آب رودخانه‌ها، چشمه‌سارها و كاریزها می‌گوید: زیاد شدن آب‌ها در جمیع اودیه و انهار به یك حالت نیست، بلكه اختلاف بزرگی با هم دارند. چنانكه جیحون هنگامی آبش زیاد می‌شود كه دجله و فرات رو به كمی گذارد و علت این است كه هر رودخانه‌ای كه سرچشمه آن در نواحی سردسیر باشد، آب آن در تابستان زیادتر و در زمستان كمتر است، زیرا بیشتر آب‌های اصلی آن از چشمه‌سارها گردمی‌آید و رطوبت‌‌هایی كه در كوه‌هایی كه این رودخانه‌ها از آن بیرون می‌آید و یا از آن می‌گذرد سبب زیادت و نقصان آب این رودخانه‌ها می‌شود. دیگر اندیشمند بزرگ ایران، ابوعلی سینا در دانشنامه علایی (طبیعیات) در باره جذر و مد دریاها و اثر ماه بر آن گوید:روشنایی و قوت‌ها كه از آفتاب و ستارگان است در این عالم اثر كند و ظاهرتر اثر آن آفتابست و آن ماه كه آب دریاها را مد كند.و هم او درباره پدیده‌های بارندگی گوید:و اما بخار چون از گرمگاه برخیزد جنبش وی گرانتر بود و چون به آن جایگاه رسد از هوا كه سرد بود، سرمای آن جایگاه او را ببندد. ... و هرگاه كه بخار زمین بفسرد، ابر شود ... و این را سه حكم بود. یا اندك بود، كه و را گرمی آفتاب بروی افتن، زود متفرق كند. یا قوی بود، كه آفتاب اندر وی فعل نتواند كردن، كه پراكندش، پس چون گردآید، و یك اندر دیگر نشیند، و خاصه كه باد گردآورش دیگر بار آب شود، و فروجهد، پس اگر سرما اندریابدش، پیش از آن كه قطره‌ها بزرگ شود و برف بود. دانشمند ایرانی سده پنجم هجری، ابوحاتم اسماعیل اسفزاری خراسانی، كه برای نخستین بار در جهان پدیده‌های جوی و هواشناسی را در كتاب خود به نام آثار علوی (Meteorology)، گردآوری نموده و او را به حق باید پدر دانش هواشناسی نام داد، در باره بخار و باران و برف و شبنم می‌گوید: هرگه كه حرارتی از تابش خورشید یا از جوهر آتش به آب رسد، مدتی با او بماند، آب مستحیل شود، و از جای خود برخیزد، و به سوی بالا بر شود، آن را بخار گویند، چون گرما بر بخار مستولی شود، آن بخار جوهر هوا گردد. ... و اگر برودتی بر آن بخار مستولی شود، جوهر آب گردد، و قصد زمین كند، آنگاه آن را باران گویند، پس اگر هوا ساكن بود، آن دانه‌ها خردباران (drizzle) بود و اگر متحرك بود، آن دانه‌های خرد به یكدیگر بپیوندند بزرگ گردند ((rain تا به رگبار رسند(shower). ... و اگر برودتی به افراط بر آن غالب آید جوهر برف باشد ... هرگاه كه هوا سرد باشد و سرما بر بخار مستولی گردد، آن هوا آب شود و بر صورت قطره‌های آب از برگ‌ها بیاویزد، آن را شبنم (صقیع - dew ) خوانند ... . وی همچنین مطالعات و بررسی‌هایی در باره چگالی آب‌های گوناگون از مناطق مختلف انجام داده است. ریاضی‌دان و مهندس بزرگ سده پنجم هجری، محمد بن حسین كرجی، دیدگاه‌های بسیار جالبی در باره آب‌شناسی دارد و در كتاب خود استخراج آب‌های پنهانی، انباط المیا الخفیه، به بررسی روش‌ها و قواعد مربوط به تشخیص آب‌های زیرزمینی می‌پردازد. او می‌گوید: خدای بزرگ در روی زمین آبی ساكن آفرید، كه همچون گردش خون در بدن جانوران در جریان است. این آب با افزایش و كاهش بارندگی، افزون و كم نمی‌شود (چرخه آب در طبیعت) ... این آب بیشتر شكاف‌های درون زمین را پر می‌كند، و تا آنجا كه مانعی سخت در سر راهش وجود نداشته باشد، هر قسمت به قسمت دیگر می‌پیوندد ... آب‌هایی كه در زیر زمین قرار دارند نیز در بعضی مواضع مانند رودها جاری هستند و در بعضی موارد دیگر مانند دریا ساكن و آرامند. در نزهت‌نامه علایی، دانشنامه بزرگ فارسی، تالیف شهمردان‌بن‌ابی‌الخیر رازی، در سده ششم هجری، مطالب گوناگون و جالبی در باره آب‌شناسی آمده است. آب، مد و جزر دریای پارس از عجایب است و به شبانه روز دو دفعه زیادت و نقصان گیرد، و در سیر ماه بسته است ... و جای هست كه مقدار پنجاه ارش زمین خشك به وقت مد آب، بالا گیرد به هر دفعتی، ... . ناوخدای، بزرگ‌ بن شهریار رامهرمزی، دریانورد بزرگ ایرانی در سده چهارم هجری، كه سفرهای اكتشافی فراوانی به شرق انجام داد، در كتاب بسیار جالبی به نام عجایب الهند، شرح كاملی از توفان‌های دریای هند، مانسون، ارائه نموده است. دریانورد معاصر او ابهره كرمانی نیز، كه در آن روزگار هفت سفر دریایی به چین و شرق دور داشته است نیز، مانسون هند و تیفون چین (هاریكن‌ها یا سایكلون‌های شرق آسیا)، را در نوشته‌های خود شرح داده است. جیهانی، وزیر دودمان سامانیان نیز اطلاعات خویش را در باره این توفان و همزمانی آن با بادهای ۱۲۰ روزه سیستان، در كتابی گردآوری نموده است. سلیمان سیرافی و مهران وهب سیرافی از دریانوردان ایرانی سده سوم و چهارم هجری، كه سفرهایی به چین و هند داشته‌اند، و همچنین سهل بن آبان دریانورد ایرانی سده ششم هجری كه سفرهایی به هند و شرق افریقا داشته ‌است، و سلیمان مهری دریانورد سده نهم هجری، نیز در سفرنامه‌های خود به باران‌های موسمی هند و منشا احتمالی آنها، اشاره كرده‌اند. مسعودی مورخ ایرانی در كتاب التنبیه و الاشراف، به ذكر منشا رودها و دریاها پرداخته و از بسیار از پدیده‌های آبی سرزمین ایران، سخن رانده است. توصیف زیبا و دقیق ناصرخسرو در سفرنامه‌اش، از فانوس‌های دریایی (خشاب‌های) دریای پارس، نمایانگر دانش آب‌شناسی و دریانوردی ایرانیان است. اشاره كوتاهی به این مساله چندان دور از تدبیر نیست كه سد كوریت در نزدیكی طبس در خراسان جنوبی كه در زمان هخامنشیان، در منطقه‌ای فوق‌العاده، ساخته شده و یكبار در زمان ساسانیان نوسازی و بار دیگر به فرمان و اندیشه خواجه نصیرالدین توسی، در اوج شكوفایی مكتب مراغه، دیواره آن، بر روی شالوده هخامنشیان، كاملا بازسازی شده است، با ارتفاع بیش از ۶۴ متر، بیشتر از شش صد سال، بلندترین سد جهان بوده است. در دوران هخامنشیان بیش از ۶۰ سد در ایران ساخته شد و این جدای از پل- بند‌های این دوره است. در زمان ساسانیان پل و بند شوشتر با درازای بیش از پانصد متر ساخته شد. تاریخ نام سازنده این پل و همچنین سد شادروان (Shadervan) شوشتر را یك مهندس ایرانی به نام برانوش پارسی ثبت كرده‌است. پل‌دخترهایی كه در سراسر ایران از جمله سروستان و میانه به چشم می‌خورند منسوب به آناهیتا، ایزد آب‌ها بوده‌اند. اختراع سه نوع آسیاب آبی، نمایانگر دانش و بینش ژرف ایرانیان باستان در كلیه علوم از جمله آب‌شناسی است. نخست آسیاب تنوره یا آسیاب نورس یا آسیاب پره، با محوری عمودی و پره‌های قاشقی، دوم آسیاب چرخی كه رومیان به آن آسیاب ویترویان نام نهادند، با محور افقی كه نام مخترع آن را مهرداد ثبت نموده‌اند، و سوم آسیاب شناور، كه با پره‌های بزرگ پارویی دوران می‌كرده است و در رودخانه‌های خراسان، خوزستان و میانرودان به تعداد زیادی ساخته شده بوده است، و بازمانده آن هنوز در شوشتر خودنمایی می‌كند. دستگاه پالایش آب چغازنبیل (زنگه ویل - شهر زنگه)، نخستین و قدیمی‌ترین دستگاه پالایش آب در جهان است كه برابر با قانون ظروف مرتبط آب گل‌آلود رودخانه كرخه را به آبی سالم و گوارا تبدیل می‌نموده است. و آب‌انبارهای كویری ایران هم كه خود حدیث مفصلی است. و این چكیده خود اندكی است از دانش آب‌شناسی ایرانیان كه از دسترس چپاولگران زمانه و چنگ‌ورزان بیگانه در امان مانده و به ما رسیده. باشد كه ما شایستگی و بایستگی میراث‌داری آنان را داشته باشیم. در سال ۱۲۸۹ رودخانه زاینده‌رود خشكید. مردم در آن چاهی كندند به قرب سی زرع و آبی به زحمت می‌كشیدند برای مشروبات. (تاریخ مسعودی) نگارش و ویرایش: جعفر سپهری منابع و ماخذ:تاریخ علم در ایران مهدی فرشاد تاریخ علم جورج سارتون آب و هوای باستانی ایران محمدتقی سیاه‌پوش زندگی و مهاجرت نژاد آریا فریدون جنیدی قنات، فنی برای دستیابی به آب هانری گوبلو نقل از: کارگاه هوا شناسی

عصر یخبندان کوچک وتاثیر آن بر ایران زمین

برای تمام ساکنان سیاره زمین تغییرات آب و هوائی نکته‌ای بسیار آشناست. سرعت این تغییرها به اندازه‌ای زیاد است که ما می‌توانیم هر روز افت و خیز دما، تغییر رطوبت هوا و سمت و سرعت باد را احساس کنیم. تغییرات فصلی آب و هوا به‌صورت یک چرخه معمولاً پیش‌بینی پذیر است گه تیر مه باد دریای هند بشوید به سیلاب از چین به سند به موسم کند زنده او نیمروز به خورشید تابان ماه تموز برای تمام ساکنان سیاره زمین تغییرات آب و هوائی نکته‌ای بسیار آشناست. سرعت این تغییرها به اندازه‌ای زیاد است که ما می‌توانیم هر روز افت و خیز دما، تغییر رطوبت هوا و سمت و سرعت باد را احساس کنیم. تغییرات فصلی آب و هوا به‌صورت یک چرخه معمولاً پیش‌بینی پذیر است. بهار پس از زمستان و پائیز بعد از تابستان می‌آید. ترکیبی از عوامل آب و هوائی که در منطقه معینی به مدت چندین سال مشخص و نمایان شده باشد را اقلیم می‌نامند. هر منطقه اقلیمی هم می‌تواند جزئی از یک منطقه اقلیمی بزرگ‌تر، مانند اقلیم قطبی، باران‌های موسمی، حاره‌ای، بیابانی و ... باشد. هنگامی که اقلیم خاصی برای منطقه‌ای مشخص شد، پدیده‌های نادری مانند توفان‌های شدید و بارندگی‌های سیل‌آسا، و یا بادهای ناگهانی، موجب نمی‌شوند که اقلیم اصلی یک ناحیه تغییر کنند. به بیان دیگر این‌که آن‌چه که به نام یک اقلیم می‌نامیم، میانگین اندازه‌گیری متغیرهای آب و هوائی در یک دوره زمانی طولانی است. بسیار دشوار است که بخواهیم، اندازه‌گیری تغییرات طولانی‌ مدت آب و هوائی در دهه‌ها یا سده‌ها را ارزیابی کنیم. به ویژه این‌که اندازه‌گیری متغیرها در زمان‌های گذشته هم امری ناممکن است از این‌رو از روی نشانه‌ها و شواهد به بررسی این امر می‌پردازیم. شدت زمستان‌ها در ادوار گذشته از روی دانه‌های بلور نمکی سنجیده می‌شود. اما این اندازه‌گیری پرسش زیر را هم مطرح می‌کند: آیا در طی سده‌ها، در نقاط گوناگون زمین، اقلیم تغییر کرده است؟ هرچند که در آغاز پاسخ بلی نمایان می‌شود، اما چنین پاسخی باید بر استنتاج داده‌ها قرار داشته باشد. ما در این نوشتار به دوره سالیان ۱۴۵۰ تا ۱۸۵۰ میلادی (برابر با حدود ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ خورشیدی) می‌پردازیم. این دوره دست کم در نیمکره شمالی دما از زمان کنونی پائین‌تر بوده است. زمانی‌که آن را عصر یخبندان کوچک می‌نامیم. در این دوره زمانی است که مسیر آمودریا (جیحون) تغییر کرده ارتباط دریای مازندران و دریاچه وخش (آرال) قطع شده است. رودخانه‌ها و دریاچه‌های محلی بسیاری در آغاز این دوره پر آب بوده و در پایان خشک شدند. پهنه گسترده‌ای از دریاچه تنک، علفزارها و مرغزارهای ایران زمین و هم‌چنین زمین‌های کشاورزی در این دوره از میان می‌روند. هم‌چنین تنوع حیات وحش هم رو به کاهش می‌گذارد. گسترده زندگی گربه‌سانان بزرگ در ایران کوچک و کوچک‌تر می‌شود تا این‌که ببر مازندران و شیر ایرانی که هر دو نماد کشور و تمدن ایران بودند در پایان این دوره به شدت کاهش یافته سپس منقرض می‌شوند. هم‌چنان که گفته شد بسیار مهم است که دلایلی برای یک تغییر اقلیمی ریشه‌ای و اساسی یافت شود. اما چنین دلایلی تا کنون یافت نشده‌اند. این تعادل ظریف طبیعت است که زندگی روی زمین را امکان‌پذیر ساخته و در این تعادل پیشامدهای ناگوار غیر مترقبه، فاجعه و مصیبت نامیده می‌شوند. به‌طور یقین در بررسی و مطالعه تاریخی اقلیم مشکلات زیادی وجود دارد. بسیاری از ابزارهای اندازه‌گیری که امروزه به‌طور گسترده‌ای استفاده می‌شوند مانند دماسنج، باد سنج، فشار سنج، باران سنج در سالیان اخیر گسترش یافته‌اند. از این روست که برای دستیابی به اقلیم در سده‌های گذشته، استنتاج داده‌ها از منابع دیگر معنی پیدا می‌کند. این داده‌ها منابعی مانند روزنگار ناوگان دریائی، جدول‌های مالیاتی، تاریخ جوامع انسانی و مهاجران، میزان تولیدات کشاورزی، و از همه جالب‌تر اطلاعاتی از درون هنر به ویژه ادبیات است. در سال ۱۲۸۹ رودخانه زاینده‌رود خشکید، مردم در آن چاهی کندند به قرب سی زرع و آبی به زحمت می‌کشیدند برای مشروبات (تاریخ مسعودی) هنگامی که از عصر یخبندان کوچک صحبت می‌شود، عصر یخبندان بزرگ هم معنا پیدا می‌کند. تصور می‌شود که در دنیای چهارم زمین‌شناسی (پلیستوسن) توده‌های یخ در مقیاس عظیم، حرکت کرده‌اند. شواهدی وجود دارد که کلاهک‌های یخی قطب‌ها، از مرزهای کنونی به نحو بارز و چشمگیری به اطراف گسترده شده بوده‌اند. در نیمکره غربی، شواهد یخبندان مانند خاک یخ‌زده، نشانه‌های صیقلی، خط روی صخره‌ها، یخ رفت، تخته ‌سنگ‌های سرگردانی که از منشأ خود بسیار دور شده‌اند بیشتر در کانادا و بخش‌هائی از شمال آمریکا چشمگیر هستند. تمامی این نشانه‌ها دلیلی بر وجود مقدار هنگفت یخ و حرکت آن در مقیاس بسیار بزرگی بوده است. اما مشخصه عصر یخبندان کوچک، حرکت مقدار هنگفت یخ از قطب به سوی جنوب نیست، بلکه به وسیله زمستان‌های بسیار سخت یک دوره چند صد ساله در نیمکره شمالی مشخص می‌شود. به‌علاوه، دیگر پدیده‌های هواشناسی مانند تابستان‌های خنک‌تر، تغییر عمده در الگوی باد، هم‌چنین تغییر چشمگیری اندازه یخچال‌های کوهستانی مشاهده می‌شود. دوره بلافاصله پیش از عصر یخبندان کوچک، دوره سال‌های ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی (حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ خورشیدی) یک آب و هوای نا متعارف و نا مرتب را نشان می‌دهد. مشخصات آن با امروزه متفاوت بوده و میانگین دمای آن از امروز هم بالاتر بوده است. از این روست که در متون تاریخی جابه‌جائی چشمگیری به سوی سرما به چشم می‌خورد. در این دوره استپ‌های بی‌پایان آسیا مملو از مواد غذائی برای انسان می‌گردد. در نتیجه در میان اقوام این ناحیه رشد جمعیت زیادی به چشم می‌خورد. هم اینان با یورش خود تحت عنوان کلی قوم مغول به سوی سرزمین‌های متمدن، تاریخ جهان را دگرگون ساختند. ● شاخص‌های تاریخی تغییر اقلیم در آغاز از آثار دگرگونی اقلیم بر روی گیاهان و جانوران سخن می‌گوئیم. تاکستان‌های جنوب انگلستان در حدود سال‌های ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی (حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ خورشیدی) باردهی بالائی داشته است. و این حدود ۵۰۰ کیلومتر بالاتر از مدار کنونی کشت انگور در آلمان و فرانسه است. در زمان یاد شده انگور در شمال فرانسه و آلمان هم کشت می‌شده است، جائی‌که امروزه نگهداری تاکستان‌های آن هیچ‌گونه توجیه اقتصادی ندارد. انگور تولید شده در انگلستان بسیار بیشتر از مصرف محلی آن بوده و صادرات انگور و فرآورده‌های آن به ویژه در فرانسه رونق فراوان داشت. در سال‌های سده ۱۴۰۰ میلادی (حدود ۸۰۰ خورشیدی) دما برای ایجاد فرآورده‌های انگور بسیار پائین بود و کشت تاکستان در مدارهای شمالی متوقف شد. حتی در زمان کنونی هم امکان کشت تجاری انگور در این نواحی وجود ندارد. اینک می‌توان به‌طور تقریبی میزان اختلاف دما در این دوره را حدس زد. در آلمان، در زمان این گرما، تاکستان‌ها در ارتفاع ۷۸۰ متری از سطح دریا یافت می‌شدند. آنها هم اکنون در ارتفاع ۵۶۰ متری از سطح دریا دیده می‌شوند. اگر در هر ۱۰۰ متر ارتفاع حدود ۶/۰ تا ۷/۰ درجه سانتیگراد کاهش دما داشته باشیم (لاپس ریت)، این داده به ما می‌گویند که دمای هوا حدود ۱/۰ تا ۴/۱ درجه سانتیگراد گرم‌تر از امروز بوده است. برای یک محصول انگور عالی، به یک بهار معتدل و به نسبت گرم پس از پایان شکفتن شکوفه‌ها نیاز است. هم‌چنین، برای افزایش قند موجود در آن، یک تابستان گرم و پائیزی معتدل ضروری است. محصولات باید پیش از نخستین یخبندان گردآوری شوند. شاهد گیاه شناختی دیگر بر این کاهش دما خط رویش درختان در کوه‌های آلپ است که حدود ۷۰ تا ۳۰۰ متر پائین‌تر آمده است. این مشاهدات با بازمانده ته نشست‌های گیاهی و جنگلی در ارتفاعاتی بالاتر از آن‌چه امروزه هستند تأیید می‌شود. هم‌چنین در آلمان خط رویش درختان بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر پائین‌تر آمده است. در ایسلند این خط ۳۰۰ متر پائین‌تر آمده است. هنوز هم در انتهای دنباله‌های یخچال‌های موجود در ایسلند، تنه درختچه‌های غان و غوشه به چشم می‌خورند. هم‌چنین، کاهش دما به معنی کاهش در مدار کشت میوه‌ها همانند، جابه‌جائی خط کاشت خرما در ایران، و پهنه تولید غلات و افزایش حدود ۲۰ روز به زمان رسیدن انگورهای تاکستان‌هاست. بقایای آرامگاه‌های Norse در گرینلند، جائی است اکنون خاک آن پیوسته یخ زده است. حدس زده می‌شود که دمای Norse در آن زمان بین ۲ تا ۴ درجه گرم‌تر از امروز بوده است. هم‌چنین یافتن ریشه‌های گیاهان در چنین سطحی این دیدگاه را تقویت می‌کند، آن هم در جائی‌که امروزه سرمای پایدار و یخبندان همیشگی جلوی رویش هرگونه گیاهی را می‌گیرد. شواهدی نیز در دست است که اسکیموهای آمریکای شمالی، سرزمین‌های شمالی گرینلند، جزیره Ellesmere و جزایر سیبری شمالی را اشغال کرده بوده‌اند. در این مکان‌ها، شواهد بسیاری از اقامت کسانی که از راه دریا نقل و مکان می‌کرده‌اند یافت شده است. باستان‌شناسان هم شواهد زیادی از وجود دهکده‌های صیادی باستانی که ماهی‌گیری و شکار نهنگ آنها را گسترش داده بود یافته‌اند. این مهاجرنشین‌ها با تغییر هوا مجبور به حرکت به سمت جنوب شدد. برخورد به ناچار رخ داد و مهاجرنشین‌های وایکینگ به ناگاه در سال‌های سده ۱۴۰۰ میلادی (حدود سده ۸۰۰ خورشیدی) ناپدید شدند. تماس این سرزمین با اروپا در ۱۴۲۰ قطع شد و تا دهه ۱۷۲۰ دوباره برقرار نشد. اروپائی‌ها تا سده ۱۸۰۰ میلادی دیگر در آن‌جا مهاجرنشین نساختند. در کاوش‌ها و حفاری‌ها در مراکز مسکونی وایکینگ‌ها در گرینلند.، دانه‌های غلات یافت شده است، که نمایان‌گر کشاورزی غلات است. شواهد تاریخی نیز دال بر کشت غلات در مهاجرنشین‌های وایکینگ پیش از عصر یخبندان کوچک است. موردی که تا دوران معاصر تکرار نشده بود در ایسلند هم تا سده چهارده میلادی غلات کشت می‌شده است. در سال ۱۶۹۵ (۱۰۷۴ خورشیدی) آب پیرامون این جزیره به جز بخش کوچکی از آن کاملاً یخ زد، از این‌رو این جزیره را سرزمین یخی نام نهادند. حتی از سوی کوه‌های بلند هم جریان آب به هیچ سوئی وجود نداشت. یخچال‌های کوهستان اطلاعات زیادی را درباره آب و هوا در یک مدت طولانی در خود ذخیره کرده‌اند. یخچال‌ها موجودیت خود را از کوه‌های مرتفع پوشیده از برف آغاز می‌کنند. برف‌های فشرده شده در اثر جاذبه (گرانش) زمین، چون رودی از یخ به سمت پائین کوه حرکت می‌کنند. در اثر این حرکت لایه‌های پائینی یخ شکسته شده، ذوب می‌شوند. اگر میانگین دما گرم‌تر بشود، یک ناپایداری رخ می‌دهد که در آن آهنگ ذوب یخ بیشتر از آهنگ تشکیل آن است. آن‌گاه ابعاد یخچال کوچک‌تر شده و به ارتفاعات بالاتر پس خواهد رفت. اگر میانگین دما سردتر شده باشد، ناپایداری در جهت برعکس اتفاق خواهد افتاد و رطوبت در جهت افزایش ابعاد یخچال تأمین می‌گردد. در دوره گرمائی، جمعیت استپ‌های آسیا به‌ ویژه تیره‌های مغولی، رشد چشمگیری داشت. سپس این جمعیت هم‌چون سیلی ویرانگر به سوی سرزمین‌های متمدن جنوبی سرریز شدند و فاجعه یورش مغول را پدید آوردند. ● مشخصات فیزیکی عصر یخبندان کوچک تا این‌جا ما از شواهد اقتصادی و اجتماعی عصر یخبندان کوچک گفتگو کردیم. اینک باید به دنبال شواهد فیزیکی این فرضیه باشیم. گیاهان، از محیط پیرامونی تا ساختار درونی آنها، از در هم آمیختگی اتم‌های گوناگون (کربن، هیدورژن، و اکسیژن) تشکیل شده‌اند. ترکیب شکل یافته از این اتم‌ها تا دهه‌ها تغییر نمی‌کند. بنابراین، ترکیب شیمیائی یک گیاه می‌تواند اثر انگشت تغییرات آب و هوائی در طول رشد آن وجود دارد. در جانداران، ایزوتوپ‌های گوناگون کربن، هیدروژن و اکسیژن وجود دارد با تغییر فراوانی این عناصر، سنگینی ایزوتوپ‌های آنها هم تغییر می‌کنند. نسبت تغییر ترکیب این ایزوتوپ‌ها در گیاهان، تابع دما است. هم‌چنین این نکته نیز قابل توجه است که غلظت مقدار کربن ۱۴ گیاهان هم در زمان افزایش دما افزایش می‌یابد. مشاهده این عامل می‌تواند سرنخی برای موجبات پیدایش عصر یخبندان کوچک باشد. شواهد ایزوتوپی دیگری در درون یخ‌های گرینلند، نمایانگر سرما در این دوران است. در آب بیشترین فراوانی را اکسیژن با وزن ۱۶ دارد. و اکسیژن با وزن ۱۸ به‌ندرت یافت می‌شود. اگر اندازه نسبت O۱۸/O۱۶ در آب حاصل از یخ تغییر کند، این تغییر نشان‌گر این است که رابطه میزان تئوری هماهنگ‌ با دما تغییر کرده است. شاهد دیگر بر وجود عصر یخبندان کوچک، حلقه‌های تنه درختان است. پهنای هر حلقه نشان می‌دهد که در آن سال آب و هوا تا چه اندازه برای رویش درخت مناسب‌تر بوده است. هرچه حلقه پهن‌تر باشد، شرایط مناسب‌تر بوده و هر چه حلقه باریک‌تر باشد، شرایط نامناسب‌تر بوده است. چنین مطالعه‌ای بر روی مرجان‌های دریائی هم انجام شده است. ایزوتوپ‌هائی که در رشد سالانه توسط مرجان‌ها جذب شده‌اند، در عصر یخبندان کوچک کاهش چشمگیری یافته‌اند. ● دلایل احتمالی عصر یخبندان کوچک هر چند یافتن شواهدی مبنی بر گسترش سرما ساده است، بیان دلیل اصلی این پدیده بسیار مشکل خواهد بود. در این‌جا ضروری است که توضیح مختصری درباره ساختار گرمائی زمین بدهیم. آشکار است که سرچشمه اصلی گرمای سیاره ما، خورشید است. افت و خیزهائی در میزان انرژی جذب شده توسط زمین، مسبب و دلیل اصلی مقدار گرمای ذخیره شده یا از دست رفته است. ذرات معلق در هوا، هواویزها، که بخشی از انرژی گسیل شده را در خود نگاه می‌دارند، می‌توانند دلیل اصلی سرمای هوا در کوتاه مدت باشند. تا دوران حاضر، دلیل اصلی این هوا فعالیت‌های آتشفشانی بودند، از سال‌های دهه پنجاه، مسبب اصلی هواویزها شناخته می‌شوند. در سده ۱۹ میلادی، فعالیت‌های آتشفشانی، مسبب اصلی سرمای سال‌های بعد بودند. انفجار آتشفشان Tambora، در سال ۱۸۱۵، که بیش از ۱۵۰ کیلومتر مکعب غبار به فضا گسیل کرد، دلیل اصلی سال بدون تابستان در ۱۸۱۶ میلادی، (۱۱۹۵ خورشیدی همزمان با ...) بود. انفجار هشت بار آتشفشان کراکاتوا در سال ۱۸۸۳ میلادی، برای چندین سال، میانگین دمای کره زمین را یک درجه پائین آورد. از آن‌جا که این ذرات هواویزه به‌عنوان هسته میان هم عمل می‌کنند، موجب افزایش بارندگی در سراسر سیاره زمین بوده‌اند. بدون این ذرات باید ذرات آب پیرامون زمین به حالت فوق اشباع می‌رسیدند تا بارش‌های جوی رخ می‌داد. علاوه بر این ذرات، جذب میزان بیشتری از انرژی خورشید، توسط ترکیبات گوگردی هم به سرد شدن هوا کمک می‌کند. این ترکیبات گوگردی، حتی موجب باران‌های اسیدی شده و تا سال‌ها در جو بالائی باقی می‌ماندند و موجب ضخیم‌تر شدن لایه‌های ابر و انعکاس بیشتر نور خورشید و در نتیجه سردتر شدن هوا می‌شدند. در سال ۱۹۸۲، آتشفشان ElChichon در مکزیک فعالیت چشمگیری کرد. هواشناسان برای آن سال زمستان سختی را پیش‌بینی نمودند، که درست بود. ما نیز در زمستان آن سال شاهد باران شدید و سیل‌آسائی در سراسر ایران، به ویژه در تهران بودیم. اما آیا فعالیت‌‌های آتشفشانی می‌تواند موجب سرمائی شوند که سده‌ها ادامه یابد. به‌نظر می‌رسد که فعالیت آتشفشانی بتوانند موجب چنین سرمائی باشند، یک آتشفشان منفرد نمی‌تواند چنین مقدار از غبار را به جو پیرامون زمین گسیل کند. در تاریخ هم چنین آتشفشانی ثبت نشده است، اما در همین دوره چندین آتشفشان کوچک‌تر در سراسر کره زمین به ثبت رسیده است. پس از آن‌که سرد شدن هوا آغاز شد، پدیده همیشگی شدن رخ داد. با افزایش پوشش برف که انرژی جذب شده توسط خورشید را کاهش می‌دهد بیش از ۸۰% انرژی خورشیدی توسط برف و یخ بازتابش پیدا می‌کند. این کاهش معنی‌دار انرژی ذخیره شده موجب تشدید اثر سرما می‌شود. منطقه مدار قطبی، شمالگان و جنوبگان محلی برای چنین کاهشی از دما در نظم جهانی آب و هوائی است. گرمائی که در تابستان جذب می‌شود به هیچ وجه، به اندازه گرمائی که در زمستان از دست می‌رود، نمی‌شود. هم‌چنین در ناطق استوائی هم میزان جذب دما ۵/۲ برابر مقدار از دست دادن آن است. تعادل گرمائی میان منطقه استوائی و قطبی، موجب پایداری و ثابت ماندن دما در سیاره زمین می‌شود. مقدار انبوه اقیانوس‌ها به تعدیل سرما بر روی قاره‌ها کمک می‌کند. با کاهش دمای هوا و آب، آب کمتری تبخیر می‌شود، با کاهش میزان آب در جو باران و برف کمتری هم خواهیم داشت، با کاهش بارش، ... گرم‌تر شدن جو موجب افزایش سطح CO۲ می‌شود. تأثیر CO۲ بر روی جو، در زمان حاضر، یکی از مهمترین مطالبی است که بر روی آن بررسی می‌شود. تا زمانی‌که خورشید به زمین می‌تابد، پرتوهای نور جذب نشده، مطابق قانون استفان بولتزمن، با طول موج بلندتری به درون جو باز می‌گردند. گاز CO۲ موجود در جو مقداری از این پرتوهای فروسرخ را جذب می‌کند. این گرمای افزوده، موجب تحرک بیشتر مولکول‌های جو می‌گردد. این اثر گلخانه‌ای زنگ خطری است که استفاده از سوخت‌های فسیلی، موجب ذوب شدن کلاهک‌های قطبی، هم‌چنین افزایش میانگین دمای سطح اقیانوس‌ها و گسترش بیابان‌ها می‌شود. شاید پیامدهای انقلاب صنعتی از جمله تولید CO۲ بیشتر در اثر سوزاندن سوخت‌های فسیلی به عصر یخبندان کوچک پایان داده باشد. ● لکه‌های خورشیدی فرضیه دیگری که برای این کاهش دما بیان شده، تغییر در انرژی گسیل شده از خورشید به سوی زمین است. کاهش حتی کمتر از ۱% در انرژی خورشیدی، منجر به بروز اختلالات چشمگیر در آب و هوای زمین می‌شود. نکته قابل توجه هم‌زمانی پر معنای کاهش شدید فعالیت‌ لکه‌های خورشیدی در طی عصر یخبندان کوچک. به ویژه در سال‌های سردتر آن است. اما راه دستیابی به تعداد و میزان لکه‌های خورشیدی در دوره‌های تاریخی چیست؟ در زمان کنونی لکه‌های خورشیدی، مناطقی که دمای آنها کمتر اما فعالیت مغناطیسی آنها به شدت بیشتر است. در یک دوره ۱۱ ساله کم و زیاد می‌شوند. این تغیییر موجب تغییر در آهنگ تولید کربن C۱۴۱۴ در سطح زمین شده است از این‌رو با بررسی میزان C۱۴ می‌توان به تغییرات لکه‌های خورشیدی پی برد. مشاهدات مستقیم از قرن هفدهم به این سو، نظم مشخصی را در تغییرات لکه‌های خورشیدی نشان می‌دهد. در طی سال‌ها تلاش برای یافتن پیوندی میان تغییر لکه‌ها و تغییرات آب و هوائی صورت پذیرفته است. هر چند مطالعه و بررسی لکه‌ها ـ آب و هوا هیچ‌گونه ارتباط و پیوندی را ثابت نکرده است. اما با تغییر لکه‌های خورشید آب و هوای روی زمین هم تغییر می‌کند. اما در سال‌های سده شانزدهم و اوایل سده هفدهم میلادی، کاهش شدیدی در تعداد و میزان فعالیت لکه‌های خورشیدی به چشم می‌خورد. این سال‌ها سردترین سال‌های ثبت شده در عصر یخبندان کوچک است. ● نتیجه‌گیری دلایل و شواهد زیادی وجود دارد که سرمای شدیدی از حدود ۱۴۵۰ میلادی آغاز شده، و چندین قرن ادامه داشته است. این سرما تغییرات مهمی را بر زندگی گیاهان و جانوران گذشته و تمدن بشری، به ویژه ایران را تحت تأثیر قرار داده است. دلایل چنین سرمائی می‌تواند ترکیب چندین متغیر از جمله تغییر انرژی ورودی از خورشید و بودجه حرارتی زمین، افزایش ذرات معلق در هوا (هواویزه‌ها) به دلیل فعالیت‌های آتشفشانی و یا دلایل دیگری باشد که غبار حاصل از آن باعث کاهش انرژی دریافتی از خورشید شده و دمای زمین تغییر کرده است. این تغییرات نشان می‌دهد که باید در صحت این مطلب که زمین فقط به پدید‌ه‌های نیرومند واکنش نشان می‌دهد تردید کرد. می‌توان گفت که آن‌چه موجب بروز عصر یخبندان کوچک شد، تغییرات کوچک در عوامل کوچک، اما در مقیاسی بزرگ، بوده است. ● هفت اقلیم واژه اقلیم از کلیمای یونانی گرفته شده و معادل پارسی آن کشور است. بنابر نوشته ابوریجان بیرونی: ▪ اقلیم نخست: هند، سرزمین جنوب شرقی هند و سندو جزایر آنها و زایج و زبح و ... ▪ اقلیم دوم: حجاز، سرزمین جنوبی حجاز و حبش و عدن و بادیه العرب و بلاد جزیره و بحرین. ▪ اقلیم سوم: مصر، سرزمین جنوب غربی شام و مصر تا اقصای مغرب و سیاهان بیابان‌ها و بربرها. ▪ اقلیم چهارم: ایران‌ زمین، سرزمین مرکزی فارس، بابل، عراق، جبل، خراسان سیستان، زابلستان، تخارستان، بلخ،.... ▪ اقلیم پنجم: روم، سرزمین شمال غربی روم و اندلسو فرنگ و دربند و .... ▪ اقلیم ششم: یاجوج، سرزمین شمالی خزر و غز و خرخیز و روس و صقلابه. ▪ اقلیم هفتم: چین، سرزمین شمال شرقی چین و ختنو تبت و .... جعفر سپهری وپریسا زارعی ماهنامه مهر آب

ازون تراپی

● تعریف کلی : ازون (Ozone) کلمه یونانی است به معنی «بو» و بالاحض «بو تند» اطلاق می شود. اوزن ( ) مولکولی با اتم سه اتم اکسیژن است مولکول اکسیژن ( ) دارای دو اتم اکسژن است اما تفاوت در یک اتم اکسیژن در این دو مولکول تفاوتهای اساسی را در این دو مولکول بوجود آورده است. ● چرخه ازون در استراتوسفر ( Stratospher ) مولکول های تازه اوزن مدام با واکنشهای شیمیایی و دریافت انرژی لازم از پرتوهای خورشید ، به مولکول و اتم اکسیژن تجزیه می شوند (O۳&#۶۱۶۶۴; O۲ + O) . این اتمهای اکسیژن که بسیار فعالند، طی مدت زمان کوتاهی کمتر از کسر ثانیه ، از هم جدا و به مولکولهای اکسیژن متصل می شوند و تشکیل مولکولهای سه اتمی اکسیژن ، یعنی ازون ، می‌دهند. غیر از این چرخه طبیعی ، طی واکنشهایی با ازت و هیدروژن و کلر تولید شده در سطح و رها شده به اتمسفر ، از بین می‌رود. ● اهمیت ازون در حیات بشر اگر فضانوردی ، در ارتفاع زیاد ، به این سیاره خانه ما نظاره کند، نوار نازک آبی رنگی که دور زمین را فراگرفته ، نظرش را جلب خواهد کرد. این پوشش شفاف ، حیات را در جو زمین تأمین می‌نماید. حیات ، بصورتی که ما می‌شناسیم، تنها با پوشش حفاظتی ازون میسر می‌شود. بدون وجود اوزن ادامه ی زندگی امکان ناپذیر است. تشعشعات خورشیدی ، یکنواخت نیست. این تشعشعات ، شامل اشعه‌ای به نام اشعه ماورای بنفش است. چنانچه تمامی این تشعشعات به سطح زمین می رسید، وجود حیات در روی زمین امکان ناپذیر است. زیرا این تشعشعات حامل مقدار زیادی انرژی مرگ‌زا برای موجودات زنده است. خوشبختانه تنها بخش ناچیزی از اشعه ماورای بنفش خورشید به سطح زمین می‌رسد. قسمت اعظم این اشعه ، انرژی خود را در ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری سطح زمین و در جو آن از دست می‌دهد. در این عمق از جو فراگیرنده زمین، مقادیر متنابهی ازون موجود است و این ازون، اشعه ماورای بنفش را جذب می کند. ● رایحه تازگی بعد از رعد و برق پس از رعد و برق ، تنفس شما با آسودگی بیشتری صورت می‌گیرد. هوا پاکیزه و مملو از تازگی است. علت این است که رعد و برق ، باعث تولید گاز اوزن در جو می شود و همین گاز است که هوا را تازه‌تر می‌نماید. ● انسان و نابودی لایه اوزن فعالیت انسانها بر روی زمین در سپر حفاظتی اوزن ، اثر می‌گذارد. از نیمه قرن بیستم ، فعالیت انسان روی زمین موجب بروز ضایعاتی در لایه اوزن شده و به نظر می‌رسد که حیات روی کره زمین در معرض مخاطره قرار گرفته است. در واقع انسان ناخواسته هوا را با مواد شیمیایی آلوده می‌کند و سپر حفاظتی خود را از بین می‌برد. در اواسط دهه ۱۹۷۰ ، دانشمندان به امکان تاثیر پرواز هواپیماهای سریع السعیر و یا فوق سرعت صوت و مواد شیمیایی موجود در قوطی‌های عطر پاش روی لایه اوزن پی بردند. هواپیماهای مافوق صوت ، در ارتفاعات بسیار زیاد که هوا رقیق‌تر و مقاومت آن در برابر بدنه هواپیما کمتر است ، پرواز می‌کنند و ازت فعال موجود در دود خروجی از موتور هواپیما اثر ضایع کننده بر روی لایه اوزن دارد. گازهای کلرو فلوئورو کربن (CFC) نیز که در خنک کننده ها و دستگاههای تهویه مورد استفاده قرار می‌گیرد، روی اوزن استراتوسفری خطرناک می‌باشد. هر اتم کلر آزاد شده از این گازها ، حدود یک صد هزار مولکول اوزن را ضایع می‌کند و با مصرف این گازها طی یک دهه مقادیر زیادی ازون از بین رفته و تراکم این گاز در استراتوسفر کاهش یافته است. ● نقش ازون در ضد عفونی آب آبی که می‌آشامیم، کلریزه است. این آب مضر است، در حالی که طعم آن نیز نامطبوع‌تر از طعم آب چشمه است. آب آلوده به ازون ، عاری از هر گونه باکتری زیان‌آور است و طعم آن نیز بر ذایقه ، خوشایندتر است. ● مضرات گاز ازون ازون از واکنش با مواد شیمیایی آلوده کننده‌ای که در سطح زمین ، تولید و متصاعد شده‌اند، دوباره وارد تروپسفر (Tropospher) می‌شود و به سطح زمین می‌رسد. در این حالت ، ازون نقش مخرب و آلوده کننده دارد. چون همراه با مواد شیمیایی دیگر بافتهای حیاتی ، حیوانی و گیاهی را به شدت ضایع می‌کند. ازون ، در ارتفاع کم از سطح زمین ، همراه دود و بخار موجود در هوا در بسیاری از شهرهای بزرگ و صنعتی جهان ، موجب تشدید آلودگی می‌گردد. ازون در نقاط پایین اتمسفر یعنی تروپسفر ، مانند گازهای گلخانه‌ای عمل می‌کند و افزایش تراکم آن در این ناحیه در بالا بردن حرارت عمومی کره زمین موثر است (گرم شدن زمین). "ازن سطح زمین" مقاومت بدن را کاهش می دهد و موجب سرماخوردگی و ذات الریه، آسیب دیدگی بافت ریه، تپش قلب، بیماری های ریوی و گلودرد می شود. سلامت کودکان، افراد مسن و کسانی که سابقه بیماری های قلبی، ریوی و آسم دارند به شدت "توسط ازن سطح زمین" که بسیار خطرناک است تهدید می شود حتی افراد سالم که تمرینات سخت و سنگین انجام می دهند و کارگرانی که در فضاهای باز کار می کنند هم ممکن است تاثیرات مضر "ازن" را تجربه کنند. ازن در هوای تهران نیز زیاد یافت می شود این گاز یک ماده اکسید کننده قوی با قابلیت واکنش زیاد است فعالیت شیمیایی بالای ازن موجب بروز مشکلاتی از قبیل از بین رفتن بافت ریه و کاهش عملکرد و حساس شدن آنها نسبت به سایر آلاینده ها می شود. وجود ازن در هوا موجب بروز ناراحتی هایی در افراد مسن ، مبتلا به بیماری های تنفسی و کودکان می شود. قرار گرفتن ۶ تا ۷ ساعت در برابر غلظت پایین این گاز باعث کاهش توان ریه ها ، توام با عوارضی مانند درد قفسه سینه و سرفه می شود ● ازن تراپی چیست ؟ ازن مورد استفاده در علم پزشکی میبایست ازن خالص باشد، میزان غلظت ازن میبایست بین ۱-۱۰۰ µg/ml باشد. میزان ازن مورد استفاده در ازن تراپی میبایست توسط پزشک تعیین گردد. در ازن تراپی ازن مورد استفاده بلحاظ خصوصیت باکتری کشی، قارچ کشی و بازدارنده رشد ویروسی خود بعنوان ضدعفونی کننده زخمها و در معالجه بیماریهای باکتریای و قارچی استفاده میگردد. از دیگر خصوصیات ازن میتوان بعنوان تسریع کننده چرخه گردش خون و معالجه عارضه های موجود در دستگاه yaralar گردش خون نام برد. ازن اگر در میزان کم استفاده گردد؛ میتوان بعنوان ماده تقویت کننده بدن از آن نام برد، با استفاده ازن سلولهای دفاعی بدن سلولهای پیام آوری بنام سیتوکین در بدن تولید میکند ، وظیفه این (Messenger) رساندن اطلاعات بصورت زننجیره ای به تمامی قسمت دفاعی بدن میباشد. ● عمومأ ازن تراپی در کدامین بیماریها اعمال میگردد: عمومأ ازن تراپی وضعیتهای پاتولوژیکی را بهبود بخشیده و یا بطور کلی معالجه میکند. در این خصوص بسیار مقاله و تحقیق مشاهده شده است، همچنانکه در اروپا انجمنی تحت عنوان (Medical Society for Ozone Application in Prevention and Therapy) تاسیس گشده است. در این روش اطمینان، عملی بودن، موثر بودن و ارزان بودن بچشم میخورد. از بیماریهای که بدین روش معالجه میگردد میتوان از : ▪ نارسائی گوارشی ▪ آنتی ایجینگ و استرسهای روزمره ▪ تقویت و افزایش مقاومت بدن سالمندان ▪ معالجه چشم و تقویت در بینائی سالمندان ▪ معالجه سرطان ؛ البته ازن به تنهای در معالجه سرطان موثر نمیباشد بلکه با استفاده از ازن سلولهای بدن تقویت شده و به روش معالجه اصلی سرطان کمک مینماید. ▪ معالجه قارچهای و لزیونهای پوستی ▪ معالجه زخمهای عفونی بخصوص زخمهای که بابستری شدن طولانی در بیمارستانها بوجود میاید ▪ معالجه بیماریهای روده ای همچون کولیت و پروکتیتیس ▪ معالجه بیماریهای با منشا ویروسی( Herpes simplex (facial herpes), herpes zoster (shingles)) ▪ معالجه بیماریهای کبدی(Hepatit A, B, C) ▪ معالجه بیمریهای مفصلی ▪ معالجه رماتیسم و پلی آرتریتهای مزمن در معالجه بیماریهای فوق ازن تراپی همراه با دستورات پزشک معالج میتواند مفید باشد ولی به تنهایی و خارج از دستور پزشک توصیه نمیگردد. دکتر نریمان عزتی ،دکتر رامین عزتی

زندگی در سنگ

آیا ممکن است در میان سنگ سخت، موجودات زنده ای وجود داشته باشند؟ علم می گوید چنین چیزی امکان ندارد، اما شواهد نشان می دهد که این امر امکان پذیر است. در تاریخ ۲۲آوریل۱۸۸۱ مردی بنام «جو مالینو» در ارتفاع بیست متری معدن «وایدوست» در نزدیکی «تپه یاقوت» واقع در ایالت «نوادا» آمریکا، سرگرم کار بود. او دیلم خود را زیر قطعه ای از سنگ معدن که از دیواره تونل معدن، بیرون زده بود انداخت و آن را شل کرد. وقتی سنگ به زمین سقوط کرد، روی پای «جو» افتاد و او از این عمل به قدری خشمگین شد که با پتک مخصوص شکستن سنگ ها، ضربه ای به سنگ زد و آن را خورد کرد. ولی از مشاهده سوراخ کوچکی در میان سنگ که به اندازه مشت انسان بود، سخت حیرت کرد. این سوراخ انباشته از کرم هایی سفیدرنگ بود. «جو» آن ها را بدست گرفت. ابتدا آثاری از حیات در آنها مشهود نبود، ولی پس از نیم ساعت، بعضی از آن کرم ها شروع به حرکت کردند و در خلال یک ساعت که سایر کارگران معدن، با دیدگان از حدقه درآمده به تماشا ایستاده بودند، کرم ها به آرامی در اطراف تونل روی زمین می خزیدند. مدیران معدن، این کرم ها و سنگ مربوطه را برای اداره معادن آمریکا فرستادند و چند هفته بعد، نامه ای دریافت داشتند که در آن نوشته شده بود: «از آنچه فرستاده اید چیزی فهمیده نشد.» زیرا آنچه معدن چیان از چگونگی واقعه گزارش داده بودند، به هیچ وجه با عقل جور در نمی آمد و هیچکس نمی توانست آن را باور کند! در سال ۱۸۹۲م، نیز در معدن معروف «لانگ فلو» در نزدیکی «کلیفتن» واقع در ایالت «آریزونا»، از میان یک قطعه سنگ آهن، سوسکی به رنگ خاکستری مایل به قرمز پیدا شد. وقتی این سنگ آهن شکسته شد و این سوسک از درون تابوت آهنی اش بدست آمد، آن را به زمین شناسی به نام پرفسور «ز.ت.وایت» در «الپاسو» تحویل دادند. او آنرا روی تکه کاغذی قرار داد و سپس درون جعبه مخصوص نگهداری انواع فسیل ها که در کتابخانه اش بود گذاشت. در حدود یک هفته پس از آنکه این پدیده عجیب از معدن بدست آمده بود، جنبشی در این سوسک مشاهده شد. پرفسور «وایت» با ذره بین به مطالعه آن پرداخت و مشاهده کرد که یک سوسک کوچک، از درون کالبد این حشره عجیب، خارج شد. بی درنگ همکارانش را فراخواند تا شاهد این حرکت شگفت انگیز باشند. سوسک جوان را درون یک تنگ بلورین انداخت و این جانور مدت هفت ماه در آنجا زندگی کرد. سرانجام هر دو نمونه، یعنی هم سوسک اصلی و هم بچه سوسک که از درون آن خارج شده بود، به انستیتو «اسمیتسن» واقع در «واشنگتن» تحویل داده شد تا به دیگر نمونه های شگفت انگیز ملحق گردد. در سال ۱۸۷۳م، در معادن زغال سنگ «الماس سیاه» واقع در کوهستان «دایبلو» در نزدیکی «سانفرانسیسکو» واقعه دیگری نظیر این رخ داد. کارگران معدن، یک قورباغه بزرگ کشف کردند، که در میان لایه ای از سنگ آهک قرار داشت. در حقیقت، وقتی آن را با دقت بیرون آوردند، جای بدن حیوان روی سنگ نقش بسته بود. هم قورباغه و هم سنگ آهک مربوطه را به سطح زمین آوردند و قورباغه تقریبا یک روز زندگی کرد. این جانور، ظاهرا نابینا بود و فقط قادر بود یک پای خود را به آرامی حرکت دهد. هنگامیکه این جانور درگذشت، آن را همراه با مقبره اش به آکادمی علوم «سانفرانسیسکو» اهدا کردند و این پاسخ دندان شکنی بود به آنهائی که معتقد بودند چنین چیزی هیچگاه نمی تواند اتفاق بیفتد. یکی از موارد مستند و در عین حال بسیار عجیب، مربوط به بلوک های عظیم سنگی از جنس خارا است که در سال ۱۸۲۹م، از زیر آب های لنگرگاهی در «لیورپول» انگلستان بیرون کشیده شد. هنگامیکه می خواستند یکی از این سنگ ها را بریده و از آن پلکان جدیدی بسازند، ناگهان قورباغه کوچکی در میان آن پیدا شد. این جانور، مدت چند ساعت زنده ماند. با ناتوانی کوشید چندبار بالا بیاید، و سرانجام برای همیشه بزیر آب فرو رفت. دانشمندان انگلیسی که این قورباغه و حفره ای را که در آن قرار داشت، مورد مطالعه قرار دادند، فقط سرهای خود را تکان دادند و از هرگونه اظهارنظری عاجز ماندند. آنها چاره ای جز این نداشتند. روزنامه ابتکار

قطب شمال از بین میرود، وحشتناک ولی واقعی

با بررسی عکسهای ماهواره ای دانشمندان به این باور رسیده اند که حداکثر تا ۱۰۰ سال دیگر قطب شمال ذوب میشود. همانطور که در مقاله قبلی تحت عنوان"۸سوال در مورد گرم شدن افلیم" مطرح نمودم با گرم شدن کره زمین مناطق قطبین اولین مکانهای میباشند که از بین میروند کمااینکه در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۰۶ یکی از بزرگترین کوههای یخی کانادا به بزرگی ۱۱۰۰۰ زمین فوتبال بعلت گرمای بیش از حد فصلی ذوب شده تا اندازه ای که از فاصله ۲۵۰ کیلومتری صدای سقوط یخها بداخل دریا حس شده است. حال بهتر است به اصل مطلب این مقاله بپردازیم. عکسهای که بوسیله ماهواره از طرفNASA گرفته شده است حاکی از آن است که از سال ۱۹۷۹ تا بحال چیزی بالغ بر ۹% از یخهای قطب شمال از بین رفته و ذوب شده است. همچنین از نتیجه گروه تحقیقی دانشمندان محیط زیست دانشگاه حاجه تپه ترکیه (دکتر سایدام و دکتر عزتی) در ۱۰۰ سال آینده کوه یخی در قطب شمال نخواهد ماند. در این گزارش ۱۸۰۰ صفحه ای با تغییر وضعیت اقلیمی کره زمین به سیلهای مخرب اشاره شده است. با ذوب شدن کوههای یخی همانند ذوب شدن کوه یخی که در ۲۷ دسامبر در کانادا اتفاق افتاد, میزان ابهای دریا افزایش یافته و بیشتر مناطق نزدیک ساحل بزیر آب فرو میرود. علت اصلی تاثیر گرما بر یخها این است که یخ سفید رنگ است , با انعکاس نور از طرف یخهای سفید رنگ و جذب این نور توسط دریای تیره رنگتر و مناطق خشکی تیره رنگ موجب گرمتر شدن آب اقیانوس میشود, آبهای گرم شده نیز براحتی کوههای یخی را ذوب میکند یعنی بطور خلاصه ذوب شدن یخها بصورت مستقیم توسط انرژی نور خورشید نمیباشد بلکه بصورت غیر مستقیم با انعکاس نور خورشید از طرف یخها میباشد. در نتیجه این مسائل افزایش میزان دی اکسید کربن, گرم شدن اقیانوسها, افزایش مقدار آب اقیانوسها, سوختن جنگلها, خرد شدن یخهای موجود در اقیانوسها, کوچک شدن دریاچه ها, ادامه یافتن خشکسالی, خشک شدن نهرها, زودرسی فصل بهار, دیررسی فصل پائیز, شکفتن زود گلها, تغییر فصل در کوچ پرندگان, فرسایش سواحل, کاهش در حجم برف, اشاعه بیماری و افزایش دما در یرضهای جغرافیایی بالا مشاهده خواهد شد. طبق نظر ۳۰۰ دانشمند در نقاط مختلف جهان اگر وضعیت اقلیمی کره زمین بدین منوال پیش برود, تا سال ۲۰۷۰ دنیا فاقد هر گونه کوه یخی خواهد شد و با از بین رفتن جنگلها به میزان کویرها اضافه خواهد شد و در نتیجه این واقعه زمینهای کشاورزی کاهش یافته ارتفاع اقیانوسها افزایش یافته و نهایتأ دنیا در پنجه بیماریهای واگیر گرفتار خواهد شد. این تخمینها وحشتناک ولی واقعی میباشد. دکتر رامین عزتی و بهنار ادهمی